(قال على عليه السلام : فطوبى لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و تركه و كلامه و صمته و فعله و قوله.(515) )على عليه السلام در ضمن وصاياى خود به حضرت حسين عليه السلام فرموده خوشبخت و رستگار كسى است كه علم و عملش ، دوستى و دشمنى اش ، گرفتن و رها كردنش ، سخن گفتن و سكوتش ، رفتار و گفتارش تنها براساس رضاى الهى استوار باشد و برخلاف امر پروردگار قدمى برندارد.هوى پرستان پيرو تمنيات غريزى و مطيع بى قيد و شرط خواهش هاى نفسانى خود هستند. هدف آنان تنها ارضاى شهوات و جلب لذايذ است و كمترين توجهى به اوامر الهى و سجاياى اخلاقى ندارند. اينان ممكن است در راه رسيدن به مقاصد خود، مرتكب گناهان بزرگ و اعمال ضد انسانى شوند و مفاسد عظيمى به بار بياورند. چنان كه در ادوار گذشته ، به شهادت تاريخ ، هوى پرستان خودسر، به جرايم و جنايات غير قابل جبرانى دست زدند و با گناهان سنگين خود دامن بشرين را لكه دار كردند.
اثر تربيت صحيح
ناگفته نماند كه غلبه بر غرايز و شهوات نيرومند كارى بس دشوار و مشكل است ، ولى كسانى كه در طفوليت و ايام بحرانى بلوغ ، با تربيت صحيح پرورش يافته اند و بر اثر مراقبت هاى پى گير مربيان لايق ، تعاليم الهى در اعماق جانشان نفوذ كرده و از اول با ايمان و خداپرست بار آمده اند، در دوران جوانى و بزرگسالى واجد آن چنان شخصيت نيرومندى هستند كه مى توانند بر تمايلات نفسانى خود حاكم باشند و قادرند به آسانى غرايز سركش را رام كنند و خواهش هاى نارواى خويش را سركوب نمايند. براى نمونه ، به يك مورد از تاريخ اسلام اشاره مى شود.يزيدبن معاويه پسرى داشت كه در نظرش بسيار عزيز و محبوب بود. نام او را معاويه گذارده بود و علاقه داشت كه به خوبى تربيت شود و به شايستگى ، مدارج كمال را بپيمايد.
معلم لايق
موقعى كه به سن تحصيلى رسيد، معلم لايق و با فضيلتى را به نام عمرالمقصوص براى تعليم و تربيت او برگزيد و فرزند خود را به وى سپرد. عمرالمقصوص از مردان با ايمان و از دوستداران واقعى على عليه السلام بود و در باطن از رفتار ظالمانه معاوية بن ابى سفيان و فرزندش ، يزيد سخت تنفر داشت .