بر يك مرد مسلمان كه وظايف خود را به درستى انجام مى دهد، ملامتى نيست . ملامت شايسته كسانى است كه انديشه هاى نادرست در مغز مى پرورند و همچنان مانند دوران جاهليت فكر مى كنند.عبدالملك نامه حضرت سجاد عليه السلام را خواند. مضامين محكم نامه ، روحش را فشرد. آن گاه نامه را به طرف فرزند جوانش ، سلمان بن عبدالملك ، كه در مجلس نشسته بود، افكند كه بخواند. پسر جوان وقتى نامه را خواند، برافروخته و خشمگين شد نتوانست خود را نگاه دارد. با ناراحتى به پدر گفت كه حضرت سجاد با پيوندى كه به رسول اكرم دارد، سخت بر شما افتخار كرده و صريحا برترى و مزيت خويش را خاطرنشان نموده است .عبدالملك گفت : فرزند، اين مطلب را فراموش كن و از آن سخنى به ميان نياور. زبان گوياى بنى هاشم ، سنگ سخت را مى شكند و امواج دريا را مى شكافد. فرزند عزيز، چيزى كه ساير مردم را پست و كوچك مى سازد، براى على بن الحسين مايه رفع و عظمت مى شود.(316)
افكار مطرود
حضرت سجاد عليه السلام در پاسخ نامه عبدالملك ، به مقام شامخ نبى اكرم و افتخار فرزندان عزيز آن حضرت اشاره كرد و ضمنا به طور كنايه و غيرمستقيم عبدالملك مروان را در سخن جاهلانه اش ملامت نمود و انديشه نادرستش را از بقاياى افكار مطرود و محكوم دوران جاهليت معرفى كرد. بديهى است دريافت چنين نامه اى براى عبدالملك و پسرش بسيار سنگين و ناراحت كننده بود.