1. متوجه باشد كه ترس ، در زندگى بشر، از بيماريهاى خطرناك و از عوامل مهم تيره روزى و بدبختى است . ترس مايه ناكامى و محروميت و دشمن آسايش و آرامش است . آدمى هر قدر بيشتر بترسد، خود را ضعيف تر ساخته و به شخصيت خويش ضربه بزرگ تر زده است و اگر به درمان خود همت گمارد، مى تواند موجبات بهبود و سلامت روان خويش را فراهم آورد و به سعادت و كاميابى نايل گردد.(قال على عليه السلام : لا ينبغى للعاقل ان يقيم على الخوف اذا وجد الى الامن سبيلا. ) (816)على عليه السلام فرموده است : سزاوار نيست انسان عاقل در خوف و نگرانى به سر برد، اگر راهى به آرامش و ايمنى داشته باشد.2. بايد بداند كه گفتار و نامرتب و اعمال ناموزون بدنش ، ناشى از ترس درونى است و تا زمانى كه علت ترس از عمق جانش ريشه كن نشود، اعتماد به نفس ندارد و نمى تواند با مردم به خوبى بياميزد و به درستى با آنان سخن بگويد.(با حس ترس مبارزه كردن و خود را به نترسيدن زدن ، كافى نيست . بايد با علت ترس مبارزه كرد، يعنى به محض اين كه از علت و موجب ترس آگاه شويم ، بايد در رفع آن بكوشيم ، وگرنه تا علت رفع نشده ، مبارزه با حس ترس بيهوده خواهد بود.)(817)(ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم . )خداوند اوضاع واحوال هيچ قومى را تغيير نمى دهد، مگر آن كه خودشان صفات نفسانى و ملكات روحى خويش را دگرگون سازند.(قال على عليه السلام : من حسنت سريرته حسنت علانيته . ) (818)على عليه السلام فرموده : آن كس كه باطنش خوب و ضميرش نكو باشد، ظاهرش خوب و نيكو خواهد بود.3. بايد با دقت به حساب نفس خود رسيدگى كند و حالت روانى خويش را به درستى تجزيه و تحليل نمايد تا به منشاء روانى و علت اساسى ترس خود پى ببرد سپس به رفع آن بپردازد.