جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان از نظر عقل و احساسات - نسخه متنی

محمدتقی فلسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يك اشتباه تربيتى

سرزنش و ملامت محصل متجاوز، در محيط آموزشگاه ، يك اشتباه بزرگ تربيتى است و نتايج نامطلوبى به بار مى آورد و اشتباه بزرگ تر، تكرار ملامت و زياده روى در توبيخ است چه اين كار از يك طرف اثر روانى توبيخ و نتيجه كيفرى آن را از ميان مى برد و از طرف ديگر، جوان توبيخ شده را به انتقامجويى و لجاجت وا مى دارد.

محصلى كه مكرر در حضور شاگردان مورد ملامت و توبيخ واقع شده و تمام حيثيت و شخصيتش بر باد رفته است ، جوانى كه لكه گناه و بدنامى به دامنش نشسته و همه او را خائن و ناپاك خوانده اند، از هيچ ننگ و رسوايى باك ندارد. او براى آن كه در مقابل آن همه اهانت اظهار وجود كند و انتقام بگيرد، ممكن است به گناهان بزرگ ترى دست بزند و بدين وسيله ، در مقابل توبيخ ‌هايى كه شنيده عكس العمل نشان بدهد.

(قال على (عليه السلام ): الا فراط فى الملامه يشب نار اللجاجه . (915) )

على (عليه السلام ) فرمود: زيادروى در ملامت و توبيخ آتش لجاجت را مشتعل مى سازد.

(ه (عليه السلام ): اياك ان تكرر التعب فان ذلك يغرى بلذنب و يهون العتب . (916) )

و نيز فرموده است : از تكرار سرزنش بپرهيزيد كه اين كار باعث پيوستن به گناه و بى اثر كردن ملامت است .

توبيخ بى گناه

اشتباه خيلى مهم كه مى توان آن را يك مصيبت بزرگ به حساب آورد، اين است كه محصل بى گناه را ندانسته مورد شديدترين توبيخ قرار دهيم و به ناحق در حضور محصلين آموزشگاه آبروى او را ببريم .

در چنين موارد خطير، ارگ به زودى اشتباه خود را جبران نكنيم و موجبات اعاده حيثيت محصل پاكدامنى را، كه مورد توبيخ نابه جا قرار گرفته است ، فراهم نياورديم ، بزرگ ترين خيانت تربيتى را مرتكب شده ايم و فرد شايسته و لايقى را به عضوى خطرناك مبدل ساخته ايم .

دكتر آلندى مى گويد:

يك پسر شانزده ساله كه روز به روز مرتكب دزدى هاى بزرگ ترى مى شد، براى درمان به من سپرده شده بود. هنگامى كه اين پسر هفت يا هشت سال داشت . يك روز از گنجه مادرش يك قطعه شكلات دزديد، اما كار با اين سادگى پايان نيافت .

نوكرى كه اين جريان را به چشم ديده بود، از همان گنجه پولى دزديد و اين پسرك بى گناه را متهم كرد و آن گاه اين كودك براى دزدى پولى كه مرتكب نشده بود، مجازات سختى ديد، زيرا پدرش ‍ تصميم گرفته بود به حساب اين بچه ، خوب رسيدگى كند.

/ 791