برعكس رفاقت جوانان با يكديگر توام با تعصب و سرسختى است . جوانى كه در انتخاب رفيق اشتباه كرده است و با جوان فاسدى طرح دوستى ريخته و با وى رفيق صميمى شده است ، به اشخاص اجازه نمى دهد درباره رفيقش انتقاد كنند و كارهاى بد او را به زبان بياورند. زيرا جوان ، قبول انتقاد دگران را به منزله اعتراف غير مستقيم به نادانى و سوء تشخيص خود در انتخاب رفيق تلقى مى كند. غرور و خودپسندى دوران شباب نمى گذارد جوان به چنين اعترافى تن در دهد. به همين جهت ، اگر كسى روى حسن نظر و خيرخواهى درباره رفيقش به وى تذكرى بدهد، بر آشفته و خشمگين مى شود و به شدت از دوست خود دفاع مى كند و انتقاد شخص خيرخواه را به نادانى و بى اطلاعى يا غرض ورزى و سوء نيت حمل مى نمايد، غافل از آن كه اين لجاجت و مقاومت ، واقع را تغيير نمى دهد و رفيق ناصالح را شايسته و نيكوكار نمى سازد و سرانجام از چنين همنشينى زيان خواهد ديد.قال على (عليه السلام ): اللجاج اكثر الاشياء مضره فى العاجل و الاجل .(963)على (عليه السلام ) فرمود: ضرر زودرس و ديررس لجاجت و خودسرى ، از زيان هر چيزى زيادتر است .4 نكته ديگرى كه از نظر اخلاقى و روانى ، رفاقت بزرگسالان خردمند و عاقل را از رفاقت جوانان خام و بى تجربه جدا مى كند، موضوع اندازه گيرى حدود رفاقت در بزرگسالان و افراط و تندروى در جوانان است .