بديهى است اگر نوجوانان با مربى شايسته و با حقيقتى برخورد كنند كه آن ها را به راه پاكى و فضيلت سوق دهد و با روش هاى صحيح تربيتى ، خواهش هاى وجدان اخلاقى آنان را ارضا نمايند، صميمانه به او مى گروند و دعوتش را اجابت مى نمايند و در كمال خلوص از وى پيروى مى كنند.تحولات اصلاحى و انقلاب هاى مفيدى كه در اعصار گذشته به رهبرى پيامبران خدا و با كمك و همكارى خالصانه و خستگى ناپذير نسل جوان ، در ملل و اقوام پيشين اتفاق افتاده ، گواه صادق اين مدعى است .موقعى كه مربيان الهى بين مشركين فاسد الاخلاق و آلوده قيام مى كردند و هدف مقدس خود را، كه دعوت به خداپرستى و فضايل اخلاق بود، به مردم عرضه مى داشتند و با مقالات مستدل و متين خويش آنان را به آيين حق مى خواندند، بيشتر كسانى كه گردشان جمع مى شدند و دعوتشان را صميمانه اجابت مى كردند، نوبالغان و جوانان بودند، زيرا جوانان سخنان پيامبران را موافق الهام فطرى و نداى وجدانى خود مى يافتند و آن بهترين جوابگوى تمناى فضيلت دوستى خويش مى ديدند. جوانان با پيروى از مردان الهى ، عالى ترين خواهش فطرى انسانى خود را از ارضا مى كردند و از اين راه موجبات خوشبختى و سعادت مادى و معنوى خويش را فراهم مى آورند.
پيروى جوانان از مردان الهى
(فما آمن لموسى الاذريه من قومه )زمانى كه حضرت موسى بن عمران به امر الهى قيام كرد مردم را به آيين حق دعوت نمود، جز جمعى از ذرارى و فرزندان آن قوم يعنى كودكان و نوبالغان ، كسى به وى ايمان نياورد.