جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان از نظر عقل و احساسات - نسخه متنی

محمدتقی فلسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نوشابه هاى الكلى از استعمال سريعا جذب خون مى شود و خون در مسير خود، مغز و مغز حرام را بى نصيب نمى گذارد و در نتيجه ، عمل سلسله اعصاب رو به ضعف مى رود و كف نفس ، كه ارادى بود. منشاء شرم و حيا در انسان است . مانع از بروز اعمال وقيحانه است ، از كف به در مى رود. به عبارت ديگر، الكل عالى ترين اعمال مغزى ، يعنى اعمال توافقى آن را فلج مى نمايد.

چون شرم و حيا از بين رفت ، بالمال ارتكاب اعمال شنيع و قبيح براى اشخاص مست ، به علت ضايع شدن قوه درك قباحت ، تسهيل مى شود. جنايات جنسى ، آدم كشى ، ضرب و جرح ، دزدى ولگردى در بسيارى از موارد، متعاقب استعمال نوشابه هاى الكلى رخ مى دهد.(1178)

الكل شرم و حيا را از بين مى برد، پرده عفت ها را از هم مى درد و شخص ‍ را از كليه قيود و رسوم اجتماعى ، مذهبى و اخلاقى آزاد كرده ، نداى وجدان را خفه مى سازد و فرشته را تبديل به اهرمن مى نمايد و اولين قدمى كه از جاده عفاف بيرون نهاده مى شود، غالبا در حين مستى است ، زيرا مستى كه آمد، عقل و وجدان به در مى رود و در غياب عقل و وجدان ، عفت مفهومى ندارد.

پسران و دختران و زنانى كه گمراه مى گردند، كسانى هستند كه در جاده زندگى ، نخست فريب دختر رز خورده و در مصاحبت وى از شاهراه صلاح منحرف شده ، لاجرم در بيابان وحشتناك زندگى سرگردان و آخرالامر در منجلاب نكبت و بدبختى غرق گرديده اند.(1179)

قمار و خصومت

كسى كه در قمار مى بازد و از رقيب خود شكست مى خورد، عقلش تيره و تار مى گردد. پرده شرم و حياءاش پاره مى شود. غريزه تخريب و خصومتش ‍ به هيجان مى آيد و ممكن است در آن موقع به جرايم بزرگ و جنايات غير قابل جبرانى دست بزند.

(به طورى كه همه مى دانند، همان قواى خصومت آميز و مخربى كه تصور مى رود بازى جذب مى كند، گاهى موجب پيدايش عقده هاى شديدتر و منازعات خطر ناك مى گردد و اين حقيقت ، نه تنها در بازى هاى كودكانه مصداق دارد، بلكه در بازى بزرگان نيز فراوان مشاهده مى گردد.)(1180)

/ 791