نسل جوان بر اثر تمايل تجددخواهى و نوطلبى ، خيلى زود به افكار تازه و پيشرفت هاى نوين متوجه مى شود و خود را با مقتضيات زمان تطبيق مى دهد. بر عكس ، نسل كهن كه به محافظه كارى علاقه دارد، مايل است از آداب و رسوم گذشته پيروى كند و تا آن جا كه ممكن است ، روش هاى ديرين را در برنامه زندگانى خود همچنان نگاهدارى نمايد. همين تفاوت ميل ، منشاء يك قسمت از اختلافات جوانان با بزرگسالان در محيط خانواده و اجتماع است .نمى توان گفت سرپيچى و تخلف نسل جوان از آداب و رسوم نسل كهن هميشه و در همه جا مفيد و ثمربخش است ، بلكه بر عكس ، در پاره اى از موارد ممكن است منشاء خطرات بزرگى گردد و ضررهاى قابل جبرانى به بار بياورد. ولى بدون ترديد مى توان گفت اگر تجددخواهى جوانان به درستى هدايت شود و با راهنمايى مربيان لايق در مسير صحيح خود قرار گيرد و از افراط و تندروى هاى نا به جا مصون بماند، مايه نوسازى محيط و منشاء بسيارى از تحولات اجتماعى است و مى تواند جامعه را از پاره اى از رسوم فاسد و آداب غلط رهايى بخشد و از انحطاط و پستى و احيانا از سقوط و تباهى اش محافظت نمايد.
ويرانى هاى جنگ
جواهر لعل نهرو مى گويد:جنگ ، سراپاى افكار و عقايدى را كه ما با آن پرورش يافته بوديم ، مرتعش ساخت و ما را حتى درباره مبانى اجتماع و تمدن جديد به شك و ترديد افكند. ما ديديم كه چگونه انبوه كثيرى از جوانان جهان نابود شدند. ما شاهد دروغ ها، خشونت ها، وحشيگرى ها، ويرانى ها و تباهى هاى بسيار بوديم و از خود مى پرسيديم كه آيا پايان تمدن فرا رسيده است ؟ دوران جنگ و پس از آن ، دوران تجزيه و دوران از هم گسستن و دوران درهم شكستن اعتقادات و عادات كهن بود. دوران شك و ترديد و تكاپويى بود كه هميشه به هنگام تغييرات و تحولات سريع پيش مى آيد.