جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان از نظر عقل و احساسات - نسخه متنی

محمدتقی فلسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نياز جوان به راهنمايى

نوجوانى كه خود از يك طرف دچار نارسايى عقل طبيعى است و از طرف ديگر اسير احساسات تند و آتشين است ، هرگز قادر نيست به تنهايى جميع مصلحت هاى خود را بشناسد و به درستى راه فلاح و رستگارى خويش را تشخيص دهد و از هر جهت موجبات خوشبختى و سعادت خود را فراهم آورد.

او بايد در پيمودن اين راه خطرناك و پرپيچ و خم ، از تعاليم عاليه اسلام استفاده كند و از راهنمايى مردان عالم و شايسته كمك بگيرد. او بايد اين راه را با چراغ علم و معرفت طى كند و در پرتو آن خويشتن را از انحراف و سقوط محافظت نمايد.

(قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من عمل على غير علم كان مايفسد اكثر مما يصلح .(367) )

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه كارش بر پايه علم و معرفت استوار نباشد، زيان و فساد عملش بيشتر از خير و مصلحت است .

احتياج به معرفت

(عن على عليه السلام قال يا كميل : ما من حركة الا و انت محتاج فيها الى معرفة .(368) )

على عليه السلام به كميل بن زياد فرمود: هيچ فعاليت و حركتى نيست ، مگر آن كه در انجام آن به علم و معرفت نيازمندى .

(عن ابى عبدالله عليه السلام گ قال العامل على غير بصيرة كالسائر على غيرالطريق لا يزيده سرعد السير الا بعدا.(369) )

امام صادق عليه السلام فرموده است : كسى كه بدون بصيرت و دانايى به كارى دست مى زند، مانند مسافرى است كه در بى راهه مى رود. او هر قدر بر سرعت سير خود مى افزايد، به همان نسبت از جاده دورتر مى شود.

براى آن كه جوانان خود را بيشتر بشناسند و از تمايلات باطنى خويش بهتر آگاه شوند، براى آن كه به ارضاى همه خواهش هاى درونى خود موفق گردند و دچار تندروى يا كندروى نشوند، براى آن كه راه سعادت خويش را با چراغ فروزان دين و علم بپيمايند و از خطر طغيان غرايز و افراط و تفريط خواهش هاى نفسانى مصون بمانند، اين بحث را به بيان تعديل تمايلات اختصاص مى دهم و پيرامون آن با نسل جوان گفت و گو مى كنم .

/ 791