از اين يك آيه و چند حديث به خوبى استفاده مى شود كه قانون گزار اسلام ، بلوغ جنسى را از بلوغ عقلى تفكيك كرده و اختيارات مالى را تنها به نوجوانانى تفويض مى كند كه علاوه بر بلوغ جنسى ، داراى رشد عقلى براى به دست آوردن استقلال مالى ، خردمندى كامل و رشد نهايى عقل نيست . همين قدر كه نوجوان به حداقل رشد عقلى برسد و معنى نفع و ضرر مالى را درك كند و قادر باشد كه در ثروت خود عاقلانه تصرف نمايد، از نظر قانونى رشيد است و حق دارد اختيارات مالى خود را در دست گيرد.ناگفته نماند كه مشكل نارسايى عقل جوانان ، كه موضوع بحث ماست ، با اين درجه از رشد عقلى ، كه شرط احراز استقلال مالى است ، حل نمى شود. زيرا بيشتر جوانان در ابتداى جوانى واجد اين درجه از رشد عقلى هستند، ولى نمى توانند به وسيله آن خير و شر و زندگى را به درستى تشخيص دهند و مسائل حياتى را به نحو شايسته اى تجزيه و تحليل نمايند.
شكفتگى كامل عقل
تنها عاملى كه مشكل جوانان را حل مى كند و نارسايى فكر آنان را جبران مى نمايد، رشد نهايى و شكفتگى كامل عقل است و اين درجه از رشد، خيلى دير به دست مى آيد.بيشتر خطراتى كه دامنگير نسل جوان مى شود، در فاصله چند ساله بين بلوغ جنسى و رشد نهايى عقل است . در طول اين چند سال ، جوانان همواره در معرض خطر و احيانا سقوط قرار دارند. زيرا عقلشان ضعيف و احساساتشان شديد است .بسيار اتفاق مى افتد كه جوان نوخاسته اى بر اثر تهييج غريزه خشم و يا شهوت يا ساير تمايلات نفسانى ، خودسرانه تصميم ناروايى اتخاذ مى كند و به كار زيان بخشى دست مى زند و در نتيجه ، مصيبت غير قابل جبرانى براى خود و ديگران به بار مى آورد.