انسان گرسنه به مسائل عقلى و علمى فكر نمى كند. به زيبايى و جمال توجه ندارد. از جاه و مقام سخن نمى گويد. عشق و شهوت در مزاجش بى فروغ مى شود و انتقامجويى و غضبش به خمودى مى گرايد. انسان گرسنه سرمايه هاى معنوى و مذهبى را از ياد مى برد. عدل و انصاف ، رحمت و رافت ، دوستى و رفاقت ، بستگى و رحميت و ساير عواطف انسانى را به دست فراموشى مى سپارد، و خلاصه در نظر انسان گرسنه ، چيزى به زيبايى و محوبيت و غذا نيست ، تنها آرزويش به دست آوردن خوراك است و جز به سير كردن شكم خود به چيزى فكر نمى كند.(در نظر مردى كه از گرسنگى نزديك به هلاكت است ، يك ظرف طعام ممكن است به همان اندازه زيبا باشد كه يك زن سى ساله در نظر يك جوان چاق و چله . اگر اين جوان دچار گرسنگى شود، زيباترين پريان در نظرش زيبا نخواهد بود و شايد در نظر او چنين پرى پيكرى براى خوردن مناسب تر باشد.)(1061)