الكل سريعا و بدون آن كه تغيير ماهيت دهد، به همان شكل خالص وارد خون مى شود. بنابراين دستگاه گردش خون ، يعنى قلب و عروق ، كه معبر اين سم قرار مى گيرند، در معرض آسيب آن خواهند بود.در بيشتر حالات ، قلب را زرهى از چربى مى پوشاند كه كاملا مزاحم كار كردن آن است . زيرا بدين ترتيب ، انقباض و انبساط نمى تواند به سهولت انجام گيرد و بطن چپ قلب ، ديگر نخواهد توانست به آسانى و نيروى كافى خون ها را به داخل شريان ها براند. وقتى كار بدين جا كشيد، خفقان و تنگ نفس هاى شديد پديد آمده و انجام هر كار فعالى دشوارى مى شود. اتساع قلب و بزرگ شدن آن با بى كفايتى كامل طپش دائمى : خفقان شبانه سكته قلبى گريبانگير مى شود.(1201)هيچ عنصرى از بدن نيست كه به آفت الكل دچار نشود. الكل به كليه اعضا آسيب رسانده و همه را از پاى در مى آورد. آن كه دست به مشروب مى زند تا عمرى به خوشى و مستى بگذراند و خود را مصنوعا شاد سازد، بايد بداند كه چون معتاد شد، ديگر خوشى به سراغ او نخواهد آمد.
الكل و جهاز هاضمه
الكل مخاط زبان را خراب كرده و حس ذائقه را از بين مى برد. به علاوه ، بر اثر خرابى كبد، هميشه به رنگ سرخ و داراى باره اى كثيف خواهد بود. كمتر معتاد الكلى است كه از معده خود شكايتى نداشته باشد و به سوء هاضمه ، تشنج معده ، شكم درد و استفراغ صبحگاهان دچار نباشد.(1202)(يكى از اعمال مهم كبد، تجزيه خنثى كردن سمومى است كه به داخل آن راه پيدا مى كند. متاءسفانه كبد روى سم الكل اثرى ندارد، برعكس اين ماده سمى قدرت تحريكى خود را روى كبد نيز اعمال مى نمايد. كبد براى مقابله با اين تحريك و به منظور اين كه سم الكل نتواند به سلول هاى اصلى آن ، كه در واقع هر يك لابراتوار كوچكى مى باشد، برسد، بر ضخامت بافته اى كه اطراف سلول هاى مزبور قرار دارد، مى افزايد و اگر اين وضع ادامه يابد، كبد سفت و سخت مى شود و سلول ها در حجراتى مستحكم محبوس خواهند شد. در اين هنگام است كه مى گويند كبد تشمع يافته و مبتلاى بدان محكوم به مرگ خواهد بود.)(1203)نوشابه هاى الكلى نه تنها روى افراد يك مملكت اثر بد مى گذارد و اشخاص را عليل و ناتوان مى سازد و مقاومت مزاجشان را در برابر هجوم بيمارى ها تضعيف مى كند، بلكه اين سم خانمانسوز به شخصيت ملت ها نيز آسيب مى رساند. آنان را پست و زبون مى نمايد نيروى مقاومت ملى و دفاع اجتماعى را در وجودشان تضعيف مى كند و در نتيجه موقع هجوم دشمن خيلى زود از پاى در مى آيند.