(قال على عليه السلام : نعوذ بالله من سبات العقل و قبح الزلل .(311) )على عليه السلام فرموده است : پناه مى برم به خداوند از اين كه شرايطى پيش آيد كه عقل به خواب فرو رود و از راهنمايى و هدايت بازماند و در نتيجه آدمى به زشت ترين لغزش ها دچار گردد.
خشم و تيرگى طفل
(و عنه عليه السلام : الغضب يفسد الاءلباب و يبعد من الصواب .) (312)و نيز فرموده است : غضب ، عقل هاى مردم را فاسد مى كند و آدمى را از درستكارى و صلاح دور مى سازد.(عن ابى عبدالله عليه السلام : الغضب مفتاح كل شر.(313) )امام صادق عليه السلام فرموده است : خشم ، كليد تمام بدى ها و شرور است .خشم موجب نفرت ، و نفرت محرك انتقام مى شود. هرگز فكر جنايت در آرامش آغاز نمى شود، بلكه در حالت بحرانى و شديد و در يك لحظه ايجاد مى گردد. زير ضربات تمايلى كه ايجاد شده و هر آن بر سراسر وجود آدمى مستولى مى گردد، احساسات غير قابل مقاومتى به وجود مى آيد كه غالبا با تظاهرات عضوى و اختلالات جسمانى كه منجر به انقلاب روحى مى شود، تواءم است . در اين حالت آشفتگى ، عقل چه نقشى مى تواند بازى كند؟ عقل جاى خود را به احساسات مى دهد و خود از ميانه ناپديد مى گردد. ريبو، در بحث منطق عواطف ، اين موضوع را مورد بررسى قرار داده و عمل آن را با منطق عقلانى مغاير دانسته است . عقل ، بى طرفانه از مقدمات ، نتايج كلى مى گيرد و احساسات ، مقدمات را براى هدف مطلوب مورد استفاده قرار مى دهد.
از دست دادن تعادل
كسى كه شانه اش زير تازيانه خشم خم شده ، ديگر نمى تواند فكر كند و قضاوت نمايد و تحت تاءثير و نفوذ جابرانه احساسات و رشگ ، تعادلش را از دست مى دهد و تصميمى جز جنايت نمى تواند بگيرد و از هر جانب كه مى انديشد، راست به اين مقصد مى رسد. در اين مرحله و لحظه ميان تصميم و عمل ، اگر عقل پاى خود را در ميان نگذارد، فاجعه جامه عمل به خود مى پوشد.(314)