پسر جوانى كه بعد از مرگ پدر خود مسئوليت خانواده را به عهده مى گيرد و زندگى مادر و اطفال خردسال او را اداره مى كند، در خود احساس سربلندى و افتخار مى كند. او براى تاءمين مخارج آن ها با تمام قدرت مى كوشد و به همه مشكلات تن مى دهد و در باطن دلخوش و مسرور است ، زيرا از اين راه مى تواند مراتب لياقت و شايستگى خويش را آشكار كند و شخصيت خود را در جامعه اثبات نمايد. برعكس ، جوانى كه نمى تواند با مردم به درستى بياميزد و عضو مفيد و مقبول جامعه باشد، جوانى كه قادر نيست عرض وجود و اثبات شخصيت كند، همواره متاءثر و افسرده خاطر است و از محروميت خود رنج مى برد. خلاصه ، احراز شخصيت و حسن سازگارى با اجتماع ، يكى از تمايلات درونى نسل جوان و از اركان اساسى زندگى اجتماعى است .
صفات طبيعى و تربيتى
در كتاب هاى روانى ، مسئله شخصيت از جهات مختلف مورد بررسى و تحقيق دانشمندان قرار گرفته و درباره معنى شخصيت ، منشاء شخصيت ، سنجش شخصيت ، پريشانى شخصيت ، رشد شخصيت و مطالب ديگرى مربوط به شخصيت ، بحث و گفت و گو كرده اند. براى آن كه جوانان تا اندازه اى از اين موضوع اساسى آگاه شوند و به جهات مختلف آن توجه نمايند، براى آن كه راه احراز شخصيت را بشناسند و تا جايى كه ممكن است خويشتن را به شايستگى بسازند، به اختصار پيرامون آن بحث مى كنيم .
شخصيت چيست ؟
شخصيت چيست ؟ مى دانيم با آن كه همه مردم انسانند و در ساختمان جسم و جان و صفات نوعى ، شبيه يكديگرند، با اين حال ، از جهت خصوصيات طبيعى و تربيتى با يكديگر متفاوت اند و هر انسان من حيث المجموع وضعى مخصوص به خود دارد.هوش ، حافظه ، سرعت انتقال ، قدرت درك ، حساسيت بدن ، عكس العمل عضلانى و ديگر صفات طبيعى مردم نسبت به يكديگر يكسان نيست و هر فردى داراى كيفيت اختصاصى است .