( حمزه بن حمران قال : شكار جل الى ابى عبدالله عليه السلام انه يطلب فيصيب و لا يقنع و تنازعه نفسه الى ماهو اكثر منه و قال علمنى شيئا انتفع به فقال ابو عبدالله عليه السلام : ان كان ما يكفيك و ان كان ما يكفيك لا يغنيك فكل ما فيها لايغنيك (840) )حمزه بن حمران مى گويد: مردى از وضع روحى و اخلاقى خود به حضرت صادق عليه السلام شكايت كرد كه در طلب مال مى رود و ثروت به دست مى اورد، ولى قانع نمى شود و نفس حريمش با وى منازعه دارد و مال بيشترى طلب مى كند. سپس گفت : به من چيزى بياموزيد كه در اصلاح خوى خود منتفع شوم .حضرت در جواب فرمود: اگر به كفاف زندگى اكتفا كنى ، كم ترين مال دنيايى نيازت مى كند و اگر اكتفا نكنى ، تمام ثروت جهان نمى تواند تو را غنى و بى نياز سازد. نتيجه آن كه ناسازگارى و تضاد پاره اى از غرايز و تمايلات طبيعى ، از عواملى است كه آزادى بشر را محدود مى كند و آدمى را از اعمال قسمتى از تمنياتش باز مى دارد.
لزوم تعديلتمايلات
جوانى كه مى خواهد به تمام خواهش هاى طبيعى خود نايل گردد و از هر جهت خوشبخت و كامياب باشد، بايد از آزادى بى قيد و شرط چشم بپوشد و از افراطكارى و زياده روى باز ايستد. بايد خواهش هاى درونى خود را عاقلانه تعديل كند و هر يك در جاى خود با اندازه گيرى صحيح ارضا نمايد.سومين عاملى كه آزادى خودسرانه و بى حساب ما را محدود مى كند و افراد را از اعمال پاره اى از تمايلاتشان باز مى دارد، لزوم مراعات قوانين و مقرراتى است كه به منظور تاءمين زندگى اجتماعى و خفظ اساس تمدن وضع شده است .