چند سال او در مكه گرفتار زندان و آزار بود و در آن مدت كوچكترين آثار زبونى و شكست روحى از وى مشاهده نشد. او با خداوند مرتبط بود و با نيروى ايمان در مقابل مصائب و ناملايمات مقاومت مى كرد.رسول اكرم در مدينه ايمان براى نجات او مكرر دعا كرد و همه مردم براى عياش متاثر بودند. سرانجام يكى از مسلمين ، به طور پنهانى به مكه رفت و با طرح نقشه ماهرانه اى موجبات فرار او را از زندان فراهم نمود و به اتفاق هم به مدينه بازگشتند. (776)سعيد بن زيد و همسرش فاطمه ، نيز از مسلمين صدر اول هستند. او در سن بيست سالگى و عيالش كه كمتر از بيست سال داشت ، قبول اسلام كردند و در محيط وحشت و خطر، به محضر رسول اكرم شرفياب مى شدند و آيات قرآن و تعاليم دينى را فرا مى گرفتند.فاطمه برادرى داشت كه اخلاقا تند و جسما نيرومند و شديدا با اسلام مخالفت بود. در يك از روزهاى گرم ، يك نفر قريشى در رهگذر با او برخورد كرد و گفت كه اسلام در خاندانت نفوذ كرده و خواهرت آيين جديد را پذيرفته است . از شنيدن اين سخن به سختى خشمگين شد و به طرف خانه خواهر رفت .
برنامه تعاون
روش پيغمبر اكرم در آغاز دعوت اين بود كه اگر كسى قبول اسلام مى كرد و بنيه مالى نداشت ، او را به مسلمين متمكنى مى سپرد كه عهده دار مخارجش شود و با هم زندگى كنند. آن حضرت قبلا دو نفر مسلمان را به سعيد بن زيد سپرده بود و آنان نيز در آن ساعت داخل منزل بودند و به قرائت قرآن اشتغال داشتند. وقتى برادر به در خانه رسيد، در را كوبيد و صدايش بلند شد. آن دو نفر مسمان داخل منزل خود را پنهان كردند و خواهر در خانه را گشود. برادر خشمگين وارد منزل شد و به وى گفت اى دشمن جان خود، شنيده ام مسلمان شده اى و سپس سيلى محكمى به روى خواهر زد كه خون از صورتش جارى شد.خواهر جوان كه وضع خونين خود را ديد، راز را از پرده در آورد و با كمال صراحت و رشادت به برادر گفت :(ما كنت فاعلا فافعل فقد اسلمت . )هر كارى كه از دستت مى آيد بكن ، بلى من پيروى رسول اكرم را پذيرفته اند و مسلمان شده ام . (777)