بشر به فطرت انسانى خود، بدون مربى و معلم ، اصول اوليه خوبى ها و بدى ها را درك مى كند و. طبعا مايل است به خوبى ها بگرايد و از بدى ها اجتناب نمايد. اين تشخيص فطرى كه ناشى از هدايت تكوينى خداوند است ، در قرآن شريف به الهام الهى تعبير شده است .(و نفس و ما سويها. فالهمها فجورها و تقويها.) (392)قسم به جان بشر و آن خدايى كه او را موزون و معتدل آفريده و نيك و بدش را به وى الهام فرموده است .(عن ابى عبدالله عليه السلام قال : فالهمها فجورها و تقويها) قال بين لها ماتاتى و ما تترك .) (393)امام صادق عليه السلام در تفسير اين آيه فرموده است : كه خداوند با فيض الهام خود، نيك و بدها را بر بشر آشكار فرموده است .روان شناسان ، آن نيروى دراك را كه با سرشت بشر آميخته و در اعماق جان تمام ملت ها وجود دارد و به وسيله آن خوبى ها و بدى هاى اصلى را تشخيص مى دهند، به نام وجدان اخلاقى مى خوانند.
وجدان اخلاقى
ژان ژاك روسو مى گويد:به تمام ملل دنيا نظر بيندازيد، تمام تاريخ ها را ورق بزنيد، در بين تمام اين كيش هاى عجيب و غريب و ظالمانه ، در بين تمام اين عادات و رسوم بى نهايت متنوع ، همه جا، همان اصول عدالت و درستى ، همان قوانين اخلاقى ، همان مفاهيم نيكى و بدى را خواهيد يافت . بنابراين ، در اعماق همه روح ها، يك اصل فطرى عدالت و تقوا يافت مى شود كه ما، على رغم قوانين و عادات ، اعمال خود و ديگران را از روى آن قضاوت مى نماييم و خوب و بد آن را معلوم مى كنيم . اين اصل همان است كه من وجدان مى نامم .