10 - پس از دستور كندن درخت فرمود: لاضرار با اين عبارت كوتاه يك اصل كلى را در اسلام پايه گذارى كرد و به پيروان خود خاطر نشان فرمود كه نه تنها سمره حق ندارد به مرد انصارى ضرر بزند، بلكه اين اصل در اسلام ، همه جا و براى هميشه لازم الاجراست . بهمين جهت فقهاى عالى قدر اسلام ، بر مبناى گفته رسول اكرم ، قاعده لاضرر را تاءسيس كردند و بر اساس آن در مسايل عبادى و در امور حقوقى فردى و اجتماعى و خانوادگى ، صدها حكم و فتوا دادند.خلاصه ، تنظيم زندگى اجتماعى و حفظ تمدن انسانى ، ايجاب كرده است كه پيامبران خدا و همچنين دانشمندان بشر، با وضع قوانين و مقررات لازم و مفيد، آزادى بشر را محدود كنند و افراد جامعه را به سركوبى قسمتى از غرايز و تمايلاتشان وادار نمايند.ناگفته نماند كه لزوم تحديد آزادى بشر، به حكم عقل واقع بين و به منظور تاءمين سعادت و خوشبختى آدمى است ، وگرنه غريزه كور و كر خواهان آزادى بى قيد و شرط است و نفس متجاوز و سركش انسان ، هرگز به اين محدوديت و محروميت رضايت نمى دهد.(بل يريد الانسان ليفجر امامه . )آدمى براى نيل به تمنياتش مايل است راهى را كه در پيش دارد بگشايد و هيچ مانع دينى و عقلى و قانونى سد راهش نشود و سلب آزادى اش ننمايد.
ميل بشر به آزادى مطلق
همه مردم به طبع اولى خود، آزادى كامل و بى قيد و شرط مى خواهند و نسبت به مقررات كه غرايز را محدود مى كند، بى ميل و ناراضى هستند. با اين تفاوت كه گروه بسيارى ، با در نظر گرفتن ضرورت تمدن و با توجه به جهات عقلى و مصلحت هاى زندگى ، وضع قوانين محدودكننده را در تاءمين سعادت بشر، لازم و مفيد دانسته و اجراى آن را ضرورى و اجتناب ناپذير شناخته اند.بعضى مى گويند اساس تمدن و قوانين ناشيه از آن ، كه باعث سلب آزادى است و همچنين وجود حكومتهايى كه عهده دار اجراى آن مقررات اند، همه و همه مضر و منافى با سعادت آدمى است . اينان عقيده دارند كه معيار خوشبختى بشر، در آزادى غرايز و زندگى بر وفق تمايلات طبيعى است .