نابودى ميانى اخلاقى
(اين وضع نه تنها هر نوع كوششى را براى ارتقاى مقام انسانيت از بين مى بردك بلكه دولت ها بدين وسيله به تخريب اجتماعى كه بر آن حكمروايى مى كنند نيز كمك مى نمايند و به طور غير مستقيم مبانى اخلاقى را كه با خون دل و زحمت زياد بر پا شده اند، مضمحل و معدوم مى سازند.)(418)خلاصه آن كه برنامه تربيت ، هر قدر هم ريشه علمى و روانى داشته باشد، در صورتى كه متكى به ايمان الهى و اطاعت از اوامر خداوند نباشد، در مواقع بحرانى و در مقابل تمايلات غريزى قدرت مقاومت ندارد و نمى تواند آدمى را همه جا به انجام وظايف وادار كند و از اعمال ضد اخلاقى و انسانى بازدارد.آدمى كاندر طريق معرفت ايمان ندارد اى كه مغرورى به دانش دانشت را بيشتر كن كاخ دانش گر همه از سنگ و از فولاد سازى گر چه در علم است دريا مرد بى دين روز بحران بشكند بازوى تقوا مشت پولادين بى دين گرچه مرد متقى سرپنجه طغيان ندارد شخص انسان دارد و شخصيت انسان ندارد تا بدانى هيچ ارزش علم بى ايمان ندارد لرزد و ريزد گر از ايمان پى و بنيان ندارد كشتى نوح است ليكن طاقت طوفان ندارد گرچه مرد متقى سرپنجه طغيان ندارد گرچه مرد متقى سرپنجه طغيان ندارد