(قال على (عليه السلام ) و قد لقيه عند مسيره الى الشام دهاقين الانبار فتر جلواله و اشتدوا بين يديه : ما هذا الذى صنعتموه ؟ فقالوا خلق منا نعظم به امرئنا. فقال و الله ما ينقفع بهذا امراكم و انكم لتشقون على انفسكم فى دنياكم و تشقون به فى آخرتكم و ما اخسر المشقه ورائها العقاب و اربح الدعه معها الامان من النار. )(930)على (عليه السلام ) در راه مسافرت شام ، با سربازان خود به شهر انبار آمد. در خارج شهر، مردم به رسم و آيين دوره ساسانيان ، كنار جاده ، زير آفتاب ، به انتظار ايستاده بودند. كوقعى كه رئيس مملكت به صف مستقبلين رسيد، كدخدايان و تجار و بزرگان شهر يك باره به سوى آن حضرت هجوم بردند و در ركابش پياده شروع كردن به دويدن . على (عليه السلام ) از مشاهده اين حركت و هن اور و ذلت بار، كه منافى با آزادگى و شرافت اسلامى بود، سخت ناراحت شد. پرسيد: اين چه كارى بود كه كرديد؟ گفتند: اين رسم و روش ماست كه به منظور بزرگداشت امرا و فرمانروايان خود انجام مى دهيم . على (عليه السلام ) آن روش تحقير اميز را به شدت نكوهش كرد و فرمود: امرا و زمامدارانتان از اين كار بهره اى نمى برند، ولى شما با اين عمل موهن ، خويشتن را در دنيا به رنج و مشقت مى اندازيد و خود را حقير و خوار مى سازيد. به علاوه ، رد آخرت نيز عذاب و مشقت خواهيد داشت و براى تن دادن به پستى و ذلت كيفر خواهيد شد.سپس فرمود: چه زيان آور است مشقتى كه آدمى از پى آن عذاب و كيفر بيند و چه پرمنفعت است آسودگى و آرامشى كه با آن ايمنى از عذاب الهى باشد.