جوان طبعا شيفته عرض وجود و اثبات شخصيت است مى خواهد خود مستقلا در كارها تصميم بگيرد. شخصا اراده خويش را اعمال نمايد و مراتب كاردانى و لياقت خود را ثابت كند جوان حاضر نيست در انتخاب رفيق با بزرگسالان مشورت كند و از اين راه به كوتاه فكرى و نارسايى عقل خود اعتراف ضمنى نمايد. به علاوه جوانان عقيده دارند كه اساس 3 بزرگسالان ، زبان روح و نداى عاطفى جوانان را درك نمى كنند و از احساسات شورانگيز نسل جوان آگاهى ندارند، چطور ممكن است افكار خود را با آنان در ميان بگذارند و با افراد بى اطلاعى مشورت كنند.
جوان و راز دارى
به فرض اگر در موارد معدودى والدين يا مربيان ، افراد بسيار فهميده و با شخصيتى باشند كه بتوانند با منطق مستدل و قوى خود، نظرات پخته و پيشنهادهاى مصلحت آميز خويش را به جوانان بقبولانند، باز هم نتيجه صد در صد مثبت نخواهد بود، زيرا جوان از نظر روانى به قدرى قدرت استتار دارد كه اگر بخواهد مى تواند طبق خواهش دل و بر خلاف عقل و مصلحت ، مدت ها با كسى دوستى پنهانى داشته باشد و با هوش ترين پدران و مادران و مربيان از آن روابط پشت پرده بى خبر باشند.از مجموعه تجزيه و تحليل هايى كه درباره روحيات جوانان كرديم ، مى توانيم كيفيت محبت و تاءلمات جوانان را به وسيله مقايسه ايشان با كودكان به دست آوريم .تاءلمات جوانان داخلى تر است . كيفيت محبت جوانان مانند كودكان خود به خود مشخص نمى باشد. ما بين ضربه هيجان و عكس العملى كه از آن ايجاد مى شود، يك عمل ذهنى وجود دارد كه هر قدر تكامل اعضاى بدن بيشتر انجام يافته باشد، اين عمل ذهنى پيچيده تر مى باشد، در حالى كه زندگى قلبى و تاءثرات خاطر كودك خردسال ، اثر خود را زود ظاهر مى سازد و با يك حركت بدنى نتيجه آن هويدا مى شود.