(تضاد تاءثر انگيزى بين آزادى فكر و عمل ما و الزامات قوانين طبيعى وجود دارد. كسى كه به بقاى خود علاقه دارد، بايد از اصول دقيقى پيروى كند و به طبيعت حقيقى اشيا احترام بگذارد. استفاده نامحدود از آزادى ، او و بازماندگانش را به فساد و تباهى و مرگ محكوم مى كند.) (832)
تضاد غرايز
نتيجه آن كه اولين مانع اعمال آزادى نامحدود و بى حساب ، قوانين نيرومند آفرينش است . جوانان ، اگر بخواهند از كيفرهاى طبيعت بركنار باشند، بايد از خواهش آزادى بى قيد و شرط چشم بپوشند و تمايلات خود را در حدود مقررات خلقت ارضا نمايند. دومين عاملى كه از آزادى آدمى را محدود مى كند و جوانان را از اعمال پاره اى از تمايلاتشان باز مى دارد، ناسازگارى و تضادى است كه بين بعضى از غرايز و خواهش هاى نفسانى وجود دارد، به طورى كه ارضاى كامل يكى از تمايلات ، جز با سركوب كردن تمايل ديگر ميسور نيست . براى توضيح مطلب ، تمايل عز اجتماعى و علاقه به ثروت را، كه دو خواهش طبيعى است ، مورد مقايسه و سنجش قرار مى دهيم .