خيالات باطل
البته خيال و تصور ما به جا و لازم است ، به شرط آنكه مقدمه عمل باشد، و گرنه خيالاتى كه منجر به عمل و نتيجه نشود، يكسره باطل و مانع پيشرفت و تلف كننده عمر خواهد بود.فرق نويسندگان و مخترعين كه مخلوق خود را در خيال مى سازند و مى پرورانند با مردم خيالباف اين است كه آنان مهار خيال را به دست دارند و آن را به هر جه كه مى خواهند مى برند، در صورتى كه مردم خيالباف را، خيال ، همچو اسبى سركش ، ديوانه وار، به هر جا مى كشاند و احيانا به خطر مى اندازد. آن كه در عالم حقيقت به دنبال آرزو پويان و كوشان است ، هر روز به مقصود خود نزديك تر مى شود، ولى آن كه آرزو را در فقط خيال جست و جو مى كند، هر روز از آن دورتر و نااميدتر خواهد بود.(707)مرغ بر بالا پران و سايه اش ابلهى صياد آن سايه شود بى خبر كان عكس آم مرغ هواست تير اندازد به سوى سايه او تركش عمرش تهى شد عمر رفت از دويدن در شكار سايه تفت مى دود بر خاك و پران مرغ وش مى دود چندان كه بى مايه شود بى خبر كه اصل آن سايه كجاست تركشش خالى شود در جست و جو از دويدن در شكار سايه تفت از دويدن در شكار سايه تفت