(وضع مالى و اجتماعى خانواده نيز به طور مستقيم و غير مستقيم در رشد و تكامل شخصيت كودك مؤ ثر است . كودكى كه تمام وسايل زندگى و ارضاى اميالش فراهم است ، در سازش هاى اجتماعى كمتر دچار اشكال مى شود و در نتيجه رشد شخصيت خوبى خواهد داشت ، ولى كودكى كه از اين نعمت محروم است ، همواره خود را حقير و ناقص مى پندارد.)(589)پدرانى كه به قدر مخارج زندگى درآمد ندارند و از ارضاى خواهش هاى طبيعى و تامين حوايج ضرورى اعضاى خانواده خود عاجزند، طبقه فقير اجتماع اند. كودكان در چنين خانواده اى اغلب گرفتار مضيقه و محروميت هستند و همواره در خود احساس عقب افتادگى و كمبود مى كنند. بدون ترديد، اين احساس تلخ و نامطلوب در تكوين شخصيتشان اثر مى گذارد و آنان را در راه سازگارى با محيط و آميزش هاى اجتماعى ، با مشكلات گوناگونى مواجه مى سازد.
فقر وضعف شخصيت
اينان در جوانى به ضعف شخصيت مبتلا هستند كه بر اثر فقر و تنگدستى در خود احساس حقارت مى كنند و خويشتن را نسبت به دگران عقب افتاده و محروم مى بينند. اين احساس رنج آور، روان آنها را تيره مى كند و روى عقل و هوششان اثر بد مى گذارد و رد برخوردهاى اجتماعى و ابراز شخصيت ، در خود احساس ضعف و ناروايى مى كنند.