بديهى است در چنين محيط مسموم و شرايط فاسد اجتماعى ، جوانان به راه فساد و تباهى رانده مى شوند. بناى فضايل اخلاقى و سجاياى انسانى ، كه محيط خانواده در نهادشان پايه گذارى كرده بود، فرو مى ريزد و شخصيت شايسته اى را كه با مراقبت پدر و مادر، در دوران كودكى فراگرفته بودند، از ياد مى برند. محيط نيرومند اجتماع ، اخلاقشان را دگرگون مى سازد و صفات شخصيت آنان را با مقتضيات فاسد محيط و شرايط گمراه كننده اجتماع هم آهنگ مى نمايد.تنها كسانى مى توانند از فساد و گمراهى مصون بمانند كه در راه انجام سنن اسلامى و وظايف انسانى ، مجاهده كنند و بر شهوات و تمايلات غير مشروع خود حاكم باشند. شخصيت خويش را نبازند و عنان نفس سركش را هرگز از دست ندهد و اين كار بسى دشوار و مشكل است .
جوان و اثبات شخصيت
قال الله العظيم فى كتابه : ... قالوا سمعنا فتى يذكرهم يقال له ابراهيم .(685)ميل اظهار وجود و اثبات شخصيت براى نوبالغان و جوانان يكى از طبيعى ترين حالات روانى آنهاست كه به قضاى حكيمانه الهى در نهادشان آفريده شده است .نوجوانى كه دوره كودكى را گذرانده روزگار طفيلى گرى اش سپرى شده است ، خواه ناخواه ، بايد خود را براى زندگى مستقل اجتماعى مجهز نمايد و با فراگرفتن صفاتى كه لازمه سازش با محيط و احراز شخصيت است ، متصف گردد، ولى اين كار هرگز به آسانى صورت نمى گيرد.نسل جوان حاضر نيست بدون قيد و شرط از تمام روش بزرگ سالان پيروى كند و بى چون و چرا كليه صفات شخصيت خود را با آنان هم آهنگ سازد، بلكه بر عكس ، در بين تمام ملل و اقوام همواره يك نوع مخالفت و تضاد بين نسل جوان و نسل كهن وجود داشته و دارد و در بعضى از مواقع آن مخالفت ها را به صورت جنگ و ستيز درآمده و منجر به طغيان و عصيان نسل جوان گشته است .
احساسات تند جوانى
بدون ترديد، احساسات تند و آتشينى كه به طور طبيعى بر اثر پديده بلوغ ، در نهاد جوانان بيدار مى شود و تمام وجود آنها را تحت تاءثير خود قرار مى دهد، نقش مؤ ثرى در مخالفت و سرپيچى جوانان دارد و آنان را در برابر بزرگسالان به مقاومت و خودسرى وادار مى كند.