جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جوان از نظر عقل و احساسات - نسخه متنی

محمدتقی فلسفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فضيلت هاى فطرى به جاى قوانين

ويل دورانت مى گويد:

(گودوين مطمئن بود كه طبيعت انسانى با فضيلت فطرى خود مى تواند بى كمك قانون نظم را نگاه دارد و اگر همه قوانين ملغى شوند، عقل و خوى و خلق انسانى به نحوه بى سابقه و بى مانندى مى شكفد. مدت ها پس از آن كه گودوين از اين اعتقاد دست برداشت ، تازه شلى آن را به نظم درآورد و اين آزادى خواهى نوين را با ازدواج با دختر گودوين عملى كرد و حق اين فيلسوف را در اين كه پس از سال ها مى تواند در عقايد خود تجديد نظر كند، رعايت نكرد.) (850)

(در سال هاى انقلابى 1848 1840، پرودن نوشت حكومت انسان بر انسان به هر شكلى كه باشد، نوعى از بنده كردن است. جامعه وقتى در كمال عالى خويش است كه نظم را بى احتياج به دولت مستقر سازد.) (851)

برقرارى نظم بدون حكومت

(ويليم موريس ، در انگلستان ، احترام خود را به دولت چنين بيان كرد كه مى خواهد روزى را ببيند كه در آن روز ساختمان هاى پارلمان جاى انباشتن كود براى مدينه فاضله باشد.) (852)

(اما اجتماع بر حقيقت و طبيعت انسان بنا شده است ، نه بر خيالات و تصورات ما، اين خيالات و توهمات براى آن است كه طبيعت انسان را از چشم خود او و از چشم جهانى پنهان كند.) (853)

بشر به طبع اولى خود، مانند حيوانات ، مهاجم و متجاوز است براى ارضاى غرايز و تمايلات خويش ، از هيچ تعدى و ستمى ابا ندارد. بشر براى نيل به تمنيات خويش مايل است آزادانه از تمام نيرو و قدرتى كه در اختيار دارد، استفاده كند. به ضعيف تر از خود بتازد. او را از پاى درآورد يا مطيع و برده خويش سازد و بدين وسيله راه لذت و كامرانى خويش را هموارتر نمايد و مركب مراد را آن طور كه مى خواهد بتازد.

معايب آزادى مطلق

(يك بار ديگر مطمئن باشيم كه فلسفه آزادى معايبى دارد، زيرا تجاوز قوى به ضعيف را در نظر نمى گيرد.

همين تسلط بى رحمانه كه به دولت نسبت مى دهيم ، در صورت نبودن دولت ، بيشتر به چشم مى خورد و زور گويى مستقيم با هرج و مرج بسيار و رنج و آزار فراوان شايع مى گردد. قسمتى از تمدن مديون استقرار نظم و ناپايدارى قوانين بين المللى بدان جهت است كه تجاوز در ميان دول قوى امر دائمى است و فقط دولت هاى ضعيف طرفدار فضيلت هستند.

سقراط به آريستى پوس مى گويند: اگر در عين زندگى در ميان مردم ، خيال مى كنيد بهتر آن است كه در اجتماع انسانى ، نه فرماندهى باشد نه فرمانبرى ، در چنين اجتماعى ، ظاهرا طولى نمى كشد كه اقويا راه بنده كردن ضعفا را بهتر ياد بگيرند.(854)

/ 791