(عن اميرالمؤ منين عليه السلام قال : النفس محبولة على سوءالادب والعبد ماءمور بملازمة حسن الادب والنفس تجرى بطبعها فى ميدان المخالفة والعبد يجهد بردها عن سوء المطالبة فمتى اطلق عنانها فهو شريك فى فسادها و من اعان نفسه فى هوى نفسه فقد اشرك نفسه فى قتل نفسه .(498) )على عليه السلام فرموده : نفس آدمى به طور طبيعى ، مايل به لجام گسيختگى و خلقيات ناپسند است و بنده مطيع ، حق مؤ ظف است خويشتن را به صفات پسنديده متخلق سازد. نفس آدمى ، به طبع متجاوز خود، در صحنه مخالفت با فضيلت و مصلحت مى تازد و بنده درستكار الهى كوشش مى كند تا مسير او را از تمنيات ناروا بگرداند. كسى كه عنان نفس سركش خود را رها كند و در ارضاى تمايلات نادرستش آزاد بگذارد، به تباهى و فساد نفس خويش كمك كرده است . كسى كه نفس متجاوز خود را در تمنيات نابه جايش يارى نمايد، خويشتن را شريك كشتن انسانيت خود نموده است . خواهش طغيان و تجاوز به دگران و ميل به ايذا و آزار اين و ان ، به منظور ارضاى غرايز و نيل به تمنيات نفسانى با سرشت بشر آميخته شده و در نهاد تمام افراد مردم وجود دارد. با اين تفاوت كه اين حالت روانى در بعضى از اشخاص شديدتر و در برخى خفيف تر است .(قال على عليه السلام : ان هذه الطبائع متباينة و خيرها ابعدها من الشر.(499) )على عليه السلام فرموده : ساختمان طبيعى و سرشت مردم از يكديگر دور و با هم متفاوت است و از همه بهتر طبيعتى است كه از شر و بدكارى بركنارتر باشد.
تحديد تمايلات
جوانان از هر گروه و دسته اى كه باشند، اگر بخواهند به سجاياى انسانى متخلق شوند و واجد شخصيت شايسته اى باشند، بايد تمايلات نفسانى خود را محدود كنند و خويشتن را از قيد بندگى و اطاعت بى قيد و شرط هواى نفس خود آزاد نمايند.