يكى از عوامل نيرومندى كه در ساختمان روان بشر نقش بسيار مهمى دارد، محيط اجتماعى و معاشرت هاى عمومى است . رفت و آمد، گفت و شنود، مهر و كين ، ملايمت و خشونت ، آميزش و رفاقت و خلاصه تمام شئون مختلف اجتماع ، در ساختن روح بشر موثر است و آدمى طبق عوامل اجتماعى خود بار مى آيد.
عناصر فاسد
صفحه انديشه نوجوان ، مانند يك ورق سفيد، از نقش هاى خوب و بد اجتماعى خالى است و تاكنون رنگى به خود نگرفته است . نوجوانى كه تازه از محيط محدود كودكى خارج شده و مى خواهد در محيط وسيع اجتماع قدم بگذارد، بايد مراقب باشد كه عناصر فاسد اجتماع در روان وى نفوذ نكنند و صفحه پاك خاطرش را به زنگ ناپاكى نيالايند. يك رفيق بد، يك زبان هتاك ، يك محلس قاسد قمار و شراب ، مى تواند نقطه انحراف او شود رفته رفته براى تمام عمر بدبخت و تيره روزش نمايد.(قال اميرالمومنين عليه السلام : و انما قلب الحدث كالارض الخالية ما القى فيها من شيى قبلته .(227) )على عليه السلام فرموده است : دل نوجوان مانند زمين آماده اى است كه از هر سبزه و گياه خالى باشد. هر بذرى كه در آن افشانده شود مى پذيرد و در آغوش خود به خوبى مى پرورد.
شكفتگى عقل
اولين و بهترين بذرى كه بايد در زمين با استعداد دل نوجوانان افشانده شود، بذر پربركت علم و دانش است . علم ، مايه اساسى سعادت و خوشبختى است . علم باعث شكفتگى عقل و بروز كمالات انسانى است . خلاصه ، علم پايه محكم تمام قرآن شريف ، علما و دانشمندان را گروه ممتاز جامعه شناخته و برترى آنان را نسبت و به مردمانى كه فاقد علم و دانش هستند، خاطرنشان فرموده است .(قل هل يستوى الذين بعلمون والذين لايعلمون ، انما يتذكر اولوالالباب .)آيا گروه تحصيل كرده و عالم ، با مردمان غير عالم مساوى هستند؟ هرگز چنين نيست . صاحبان عقل و خرد، تفاوت ارزش اين دو گروه را نسبت به يكديگر تشخيص مى دهند.