اگر تمايل خوددوستى از حدود شايسته تجاوز نمايد و رنگ افراطى به خود بگيرد، مفاسد بسيارى به بار مى آورد. خوددوستى افراطى جوان را از ترقى و تكامل باز مى دارد. پرورش اخلاق حميده و ملكات پسنديده را، كه اساس رشد شخصيت انسانى است ، در وى مشكل يا غير ممكن مى سازد. عيوب و نقايصش را از نظرش پنهان مى كند و او را به خودپسندى و غرور، به توقعات نابه جا و بلندپروازى هاى بى مورد وادار مى نمايد.
سد راه ترقى
(قال على عليه السلام : الاعجاب يمنع الازدياد.(632) )على عليه السلام فرموده : خودپسندى مانع افزايش كمال معنوى و سد راه رشد انسانى است .(عن الصادق عليه السلام : من اعجب بنفسه و فعله فقد ضل عن منهج الرشد وادعى ما ليس له . (633) )امام صادق عليه السلام فرموده : كسى كه نسبت به خود و كارهاى خود دچار خوددوستى مفرط گردد، از راه مستقيم هدايت منحرف شده و به گمراهى گراييده و چيزى را كه شايسته آن نيست ، ادعا مى كند.(قال اميرالمؤ منين (ع ): اياك ان تعجب بنفسك فتظهر عليك النقص والشناءن .(634) )اميرالمؤ منين (ع ) فرموده است : از خودپسندى و خويشتن دوستى مفرط پرهيز كن كه با اين صفت ، نقايص خود را آشكار مى كنى و دشمنى ها را ظاهر مى سازى .
خودپسندى بيمارى است
علماى اخلاق حالت خودپرستى مفرط را يك نوع انحرافى مى دانند كه مى تواند توسعه اخلاقى را بى حاصل سازد و هرگاه پايدار بماند و به طول انجامد، صورت يك مرض روحى پيدا مى كند. اين حالت با يك نوع احساسات غرور تواءن است كه در نتيجه افراط در تصور ارزش شخصى ايجاد مى شود. اين تكبر و غرور، به خصوص نزد طبايع تودار، بسيار ديده مى شود.