چه بسيار جوانى كه دلباخته دخترى شده ، ولى دختر به عشق و علاقه وى اعتنا نكرده و او را از خود رانده است . يا برعكس دخترى كه علاقه مند به جوانى شده ، ولى جوان با بى اعتنايى تقاضاى او را رد كرده است .در نتيجه ، پسر يا دختر، بر اثر شكست در عشق خشمگين گشته و به فكر انتقام افتاده است و سرانجام به جنايت غير قابل جبرانى دست زده و معشوق خود را كشته است .علاقه به مال و ثروت يا عشق به تفوق و قدرت و خلاصه تمام تمايلات غريزى مانند غريزه جنسى است . اگر جوانان در راه ارضاى غرائز خود، همواره به نداى وجدان اخلاقى متوجه باشند و طورى عمل كنند كه غرايز و وجدانشان با يكديگر هم آهنگ شوند، مى توانند به خوشبختى واقعى و سعادت انسانى نايل گردند. بر عكس ، اگر در راه ارضاى غرايز تند روى كنند و عملا به نداى وجدان اخلاقى بى اعتنا باشند، به جرايم و اعمال ضد انسانى آلوده مى شوند و سرانجام گرفتار بدبختى و تيره روزى خواهند شد. اطاعت بى قيد و شرط از تمايلات غريزى و خواهش هاى نفسانى و بى اعتنايى به الهامات وجدانى و اوامر الهى ، منشاء فساد و تباهى است و قطعا آدمى را از وصول به كمال انسانى و نيل به سعادت مادى و معنوى محروم مى سازد. اولياى گرامى اسلام ، ضمن احاديث بسيارى اين موضوع مهم را به پيروان خود خاطرنشان فرموده و آنان را از اطاعت بى قيد و شرط هواى نفس بر حذر داشته اند.