بر عكس اگر مردم به نداى وجدان اخلاقى توجه نكنند و پير و بى قيد و شرط تمايلات غريزى خود باشند، اگر عملا وجدان را سركوب كنند و تنها از خواهش هاى نفسانى خويش اطاعت نمايند، رفته رفته سجاياى اخلاقى فراموش مى شود و اساس فضايل انسانى از ميان مى رود. مردم به خوبى درندگى متخلق مى گردند و به حدود و حقوق هم متجاوز مى كنند و به نابودى يكديگر همت مى گمارند و سرانجام با دست خود موجبات فساد و بدبختى و فنا و نابودى خود را فراهم مى آورند.
سعادت در پرتو وجدان
پرفسور هانرى باروك مى گويد:وجدان اخلاقى بايد در يك جهت معين و به نحو عادلانه در خدمت نيكى و زيبايى فعاليت كند. در عمل وجدان يك نوع قضاوت ارزش ها وجود دارد كه چون ارضا شود، صلح و سلم روح و سعادت درونى به وجود مى آورد.بهترين راه اين است كه اعمال خود را به منظور ارضاى وجدان اخلاقى تحت اقتدار خويش در آوريم . اين نحو عمل است كه در آن واحد هم به صلاح شخص و هم صلاح جامعه است و فرد و جامعه را براى حصول به صلح و سعادت مشترك به هم مى پيوندد.