اخلاق ، هنگامى كه جنبه عملى پيدا مى كند، به نام سنن و عادات و آداب دسته جمعى متداول خوانده مى شود. سنن و آداب هر جامعه اى پايه فعاليت هاى انفرادى آن جامعه است . در حقيقت اين سنن تارهايى هستند كه فعاليت انفرادى ، همچون پودى بر روى آنها بافته مى شوند و اين حقيقت همواره از آغاز پيدايش بشر جارى بوده است .در هر صورت ، آداب همواره به منزله پايه هاى اخلاق به شمار مى روند، زيرا رواج برخى سنن و آداب ، آدمى را ناگزير مى كند كه اخلاق و عادات خويش را از آن آداب اقتباس كند و هر عادتى يك توقع ناآگاهى به وجود مى آورد. (671)در نظر مردم ، تمام مقررات عادى و آداب و رسوم اجتماعى ارزش يكسان ندارند و جامعه همه آن ها را به يك چشم نمى نگرند، بلكه بعضى را مهم و لازم الاجرا و بعضى را عادى و قابل تخلف مى داند.سنن و مقرراتى كه ناشى از عقايد مذهبى يا مبانى ملى است و در سعادت و خوشبختى جامعه نقش مؤ ثرى دارد، مهم و غيرقابل اغماض است و سرپيچى از آن ها مايه زيان مادى و معنوى است ، ولى آداب و رسومى كه زاييده افكار عادى و ناشى از روش هاى سطحى زندگى است ، چندان قابل ملاحظه نيست و ممكن است كسانى در اجتماع آن ها را ناديده انگارند و عملا از انجامشان سر، باز زنند.