بعضى از جوانان در احراز شخصيت و انتخاب راه سازش با محيط، داراى وضع عادى هستند و براى ساختن شخصيت خود، مستقيما از برنامه هاى خانوده و اجتماع پيروى مى كنند و خيلى زود خود را با شرايط زندگى تطبيق مى دهند و دوش به دوش جامعه قدم برمى دارند و اگر در پاره اى از مواقع به اقتضاى جوانى و براثر عواطف و انگيزه هاى دوران شباب ، از روش هاى عادى و رسوم و سنن اجتماعى سرباز زنند، مخالفتشان عميق و ريشه نيست و سرپيچى آنها ثابت و پايدار نمى نماند، بلكه پس از گذشت مدت كوتاهى مخالفت خود را ترك گفته و همچنان روش عادى به خود مى گيرند.براى عده اى اثبات شخصيت با آرامى و بدون درخشش صورت مى گيرد. شخص بيشتر علاقه مند به تغييرات و ترقيات مداوم است . فكر كم كم با منافع جديد خو مى گيرد و آنها را مختص خود مى سازد و رفت رفته با حقيقت منطبق مى شود. هيجانات و آشوب هاى گذرى كه ايجاد مى شوند، هرگز تا قلمرو مسائل اختصاصى وجود پيشرفت نمى نمايند. اين اشخاص بيشتر افكار مثبت و مردان فعال را به وجود مى آورند.
عصيان ناپايدار
براى برخى ، اين عمل به وضعى دراماتيك و آميخته با نمايش و خود نمايى به عمل مى آيد و همراه با يك عصيان ناپايدار است . علاقه به چيزهاى تازه و آرزوهاى مشخص ساختن خويش منجر به اين مى شود كه در گفتار و لباس پوشيدن ، يك وضع غير عادى پيش گيرد. كشف وجود شخصى ، يك نوع نهضت حب ذات و خود ستايى مفرط ايجاد مى نمايد. اين بحران بدعت كه در رفتار و حركات روزانه و نيز در افكار و احساسات هويداست ، در خاتمه دوران بلوغ تسكين مى يابد. علت اى موضوع آن است كه تكامل اين دسته از جوانان با آهنگ مخصوص و ضربات ناگهانى به عمل مى آيد كه منجر به حوادث كوچكى مى گردد.(714)
جوانان انقلابى
بعضى از نوبالغان و جوانان در راه اظهار وجود اثبات شخصيت خود وضع انقلابى دارند. اينان تسليم آداب و سنن معمولى نمى شوند و همواره مى خواهند افراد استثنايى جامعه باشند. آنها در اين فكر نيستند كه صفات و اخلاق دگران را به طور عادى فرا گيرند و خود را با وضع اجتماعى موجود منطبق سازند، بلكه مى خواهند حتى المقدور و با روش هيا محيط مخالفت كنند و اين راه شخصيت مخصوصى براى خويشتن احراز نمايد.