اول . جوانان بايد بدانند كه خودسرى و لجام گسيختگى عواطف و احساسات ، بزرگ ترين سد راه سعادت انسان است . جوانى كه به خوشبختى و كاميابى خود علاقه دارد، بايد مجاهده كند تا بر هواى نفس و تمايلات عاطفى خويش حاكم گردد و بتواند آن ها را در جاى خود، با اندازه صحيح ، اعمال نمايد و از تندروى و طغيانشان بازدارد.
مبارزه با صفات ناپسند
تحكيم مبانى اخلاقى و پرورش سجاياى انسانى و همچنين مبارزه با سيئات اخلاقى و صفات ناپسند، در برنامه زندگى و تاءمين سعادت بشر، اگر مهم تر از فراگرفتن مطالب علمى و برنامه هاى درسى نباشد، قطعا كمتر از آن نيست .ما ابايى نداريم از اين كه ساليانى چند را براى آموزش حساب و تاريخ و علوم و فلسفه صرف كنيم و زمان هاى درازى را براى آشنايى به قواعد ورزش و دو و شنا و فوتبال و اسكى و تنيس به كار بريم . جوانان ، گذراندن امتحانات متوسطه و آزمايش هاى لازم براى تصديق رانندگى و خلبانى را با خوش رويى استقبال مى كنند، ولى هنوز توجه نكرده اند كه تكنيك مشى زندگى خيلى مشكل تر از پرورش فكرى است .مبارزه عليه خودپسندى ، روشى عالمانه تر از مبارزه با تيفوس يا وباى آسيايى مى خواهد. بلاشك ، ترك عادات مضره ، همچون تلمذ رياضيات عالى دشوار است . به محض ورود به مدرسه ، از همان دقايقى كه كودك ، آموزش خط و الفبا را شروع مى كند، بايد قوانين اصلى زندگى را نيز تعليم بگيرد. بى ادبى و حسادت و دو بهم زنى ، عيوبى بزرگ تر از ندانستن جغرافى و دستورزبان است ، و اجراى مقررات عقلانى زندگى ، كم اهميت تر از تعليم حساب نيست .(318)متاءسفانه غلبه بر هواى نفس و مهار كردن عواطف و احساسات كارى بسى دشوار و مشكل است . پيشواى عالى قدر اسلام ، جانبازى و فداكارى در ميدان جنگ و پيروزى بر دشمنان مسلح را جهاد اصغر خوانده ، ولى جنگ با هواى نفس را، كه دشمن داخلى است ، به جهاد اكبر تعبير فرموده است .