ادگار پش روان شناس فرانسوى مى گويد:ظواهر ايدئولوژيك و اخلاقى ، كه تمدن اروپايى را زينت مى دادند، از آن جا كه مبناى آنها منحصرا مادى بود، بر اثر جنگ اول جهانى منهدم شدند. ترس و اضطراب با وسعت و شدت بيشترى در جنگ دوم جهانى سراسر دنيا را فرا گرفت . احترام به زندگى و مقام انسانيت و همچنين تصور ارزش هاى اخلاقى در همه جا ناپديد شد. تبعيدها، قتل عام هاى مردم غيرنظامى ، اردوگاه هاى كار اجبارى (كه در آن جا نه فقط قحطى و بيمارى هاى سارى بيداد مى كرد، بلكه انواع بدرفتارى و شكنجه نيز عملى مى گرديد)، تخريب هاى نامعقول و سرتاسرى توسط بمباران ها، همه به منزله روش هاى عادى و معمولى در جنگ به كار برده مى شدند. در اين گيرودار، يك عده از مؤ لفين حقوق هم كوشش مى كردند اين حق جديد را مشروع جلوه دهند و تصور ذهنى عدالت را تا يك ميزان پست پايين بياورند.بنا به مطالب مذكور، وقت آن رسيده است كه تمام كسانى كه حسن نيت دارند، در اين مسئله حياتى به تعمق و كاوش بپردازند: تمدن داراى چه ماهيتى است و مردم را به كجا مى برد؟(415)(مردمان متمدن بى شمارى هستند كه از تصور ارتكاب قتل يا ارتباط جنسى با محارم وحشت زده مى شوند، ولى همين اشخاص از ارضاى حرص و آز خود، تجاوزطلبى و مطامع جنسى خود، روگردان نيستند. آنها اگر بتوانند از كيفر فرار كنند، به هم نوع خويش به وسيله دروغ ، فريب ، بهتان و افترا، آزار مى رسانند.)(416)(دولت ها به هنگام جنگ ، همه بى عدالتى ها و همه تعرض هايى را كه كوچك ترين آنها در زمان عادى موجب بى آبرويى است ، مجاز مى دارند. براى اين منظور، دولت ها نه فقط در مقابل دشمن به مكر و حيله متوسل مى شوند، بلكه از گفتن دروغ هاى عالمانه و عمدى نيز خوددارى نمى كنند و به طورى كه ملاحظه شد، دروغ و تزوير به طور بى سابقه اى در جنگ جهانى رايج بود.)(417)