در اين حكومت ها، درباره اوامر صادره ، تغيير، مهلت ، سازش ، موعد، نعم البدل ، مذكرات ايرادات و هيچ نوع ميانجيگرى وجود ندارد. امر الزم الاجرا است و هيچ امر ديگرى را نمى توان پيشنهاد كرد. در لواى حكومت استبدادى ، انسان ، مانند حيوانات ، نصيبى جز غريزه طبيعى و اطاعت و تنبيه ندارد و احساسات طبيعى از قبيل احترام والدين ، محبت به زن و فرزند، قوانين شرافت ، حالات مزاجى و چيزهايى نظاير آنها را پيش كشيدن فايده ندارد. هر امرى كه صادر شده است كافى است . بايد پذيرفت و چون و چرا ندارد.(922)پيغمبر اكرم در چهارده قرن قبل به وحى الهى ، كشور نو بنياد اسلام را براساس قوانين عادلانه پايه گذارى كرد. حدود اختيارات حكومت و همچنين حقوق تمام طبقات مردم را در جميع شئون مختلف زندگى با وضع مقررات حكيمانه معين نمود.
آيين اسلام و عزت نفس
پيشواى گرامى اسلام ، از آغاز دعوت ، به تمام مسلمين درس عزت نفس و علو طبع داد و آنان را به شرافت معنوى و فضيلت روحانى تربيت كرد. اين موضوع به قدرى مهم و ارزنده وانمود شده كه خداوند، در قرآن شريف ، عزت مؤ منين را در رديف عزت خود و عزت پيغمبر گرامى خود به حساب آورده است .(و لله الغرة و لرسوله و للمومنين .)عزت براى خدا و براى پيغمبر و براى مؤ منين است .در آيين مقدس اسلام ، تمام افراد مسلمين ، از زن و مرد، فقير و غنى ، ضعيف و قوى و خلاصه هر كس از هر طبقه و در هر مقام ، به قدرى عز و شرفشش محترم است كه به موجب روايات بسيارى ، خداوند اهانت هر يك از آنان را مخالفت و محاربه با خود شناخته است .