بتهايى را كه با دست جهل و نادانى ساخته بودند در هم شكست و بتكده هايى را كه بر پايه بى خردى بنا كرده بودند، ويران ساخت مردم مشرك را از اسارت بت پرستى و عبادت چوب و سنگ آزاد نمود و آنان را به پرستش خداوند يگانه متوجه كرد.اختلافات طبقاتى و نژادى را كه يكى از مظاهر ظلم و بيدادگرى و منشاء بسيارى از مفاسد اخلاقى و اجتماعى بود، ريشه كن نمود و كليه طبقات مردم را از حقوق متساوى و استفاده يكسان از عدل آزادى برخوردار ساخت .دشمنى و كينه توزى را كه از عادات كهن دوران جاهليت و از عوامل كشتارهاى وحشيانه و جنايات مدهش بود، از صفحه خاطرشان زدود و به جاى آن برادرى و محبت اسلامى را كه مايه صفا و صميميت است ، در اعماق جانشان مستقر ساخت .نتيجه بحث آن كه از نظر دينى و علمى ، شخصيت آدمى قابل تغيير و تحول است ، جوانانى كه داراى يك يا چند صفت ناپسند هستند و بر اثر آن نمى توانند به درستى با مردم سازش كنند و شخصيت شايسته اى احراز نمايند، دچار ياس و نوميدى نشوند.