كشورهاى پيشرفته صنعتى ، كه بيش و كم به اين روش ضد فطرى گراييده اند، اكنون تا اندازه اى به نتايج شوم و خانمان براندازش مواجه شده و كيفر تخلف خود را از قانون آفرينش مشاهده مى كنند. به طورى كه از آمارهاى رسمى استفاده مى شود، جرايم و جنايات در آن كشورها به صورت وحشتزايى در آمده و همه ساله رو به افزايش مى رود. براى نمونه ، به قسمتى از جرايم آمريكا، با مقايسه سالهاى 1967 و 1968، اشاره مى شود.در گزارشى كه ادگارهوور، رئيس اف . بى . آى (سازمان تحقيقات دولتى آمريكا) منتشر ساخته ، ذكر شده است كه تعداد جنايات در آمريكا، در سال 1967، به ميزان 3/15 درصد افزايش يافته است .ادگار هوور در گزارش خود مى گويد: شايد هيچ گاه در تاريخ كشور ما تمايل به جنايت تا اين ميزان نرسيده باشد. ارقام و آمار اين جنايات ، كه از پرونده ها و بايگانيهاى پليسهاى محلى و پليسهاى دولتى اخذ شده ، حاكى از آن است كه در سال 1967، بيش از 38 ميليون مورد، جنايت جدى و شديد در آمريكا شده است .در اين گزارش تاءكيد شده كه شايع ترين اسلحه مورد استعمال در اين جنايات ، اسلحه گرم (هفت تير و تفنگ ) بوده است . با استفاده از هفت تير، تعداد 7600 مورد قتل ، 000/52 مورد حمله و تجاوز و 000/73 مورد سرقت در سال 1967 اتفاق افتاده است . بنا به ارقام و آمار گزارش مزبور، احتمال قربانى شدن يك آمريكايى متوسط (فرد عادى اجتماع )، كه در سال 1966 به ميزان تقريبى يك در پنجاه نفر بوده ، به 15 درصد افزايش پيدا كرده است .در جاى ديگر از گزارش ذكر شده است كه ميزان جنايت در شهرهايى با جمعيت بيش از 000/250 نفر، 17 درصد، در حومه شهرها 16 درصد و در نواحى روستانشين 12 درصد افزايش يافته است .