انسان سعادتمند كسى است كه برنامه زندگى خود را بر وفق خلقت خود طرح كند و اعمال خويش را با كتاب آفرينش منطبق سازد و تمام جهات روحى و جسمى خود را ببيند و به همه شئون مادى و معنوى خويش متوجه باشد. نه به منظور تقويت جنبه معنوى و تعالى روانى خواهشهاى غريزى خود را سركوب كند و نه براى جلب لذايذ حيوانى بنده بى قيد و شرط غرايز باشد و به تمايلات معنوى خود پشت پا بزند. بلكه پيرو قانون فطرت و خلقت باشد و تمام خواهشهاى مادى و تمايلات معنوى خويش را با اندازه گيرى صحيح و به موازات يكديگر ارضا نمايد و هر يك از جهات حيوانى و انسانى خويش را در جاى خود مورد توجه قرار دهد و به كمال لايقش برساند.اگر در دنياى كنونى صنعت و ماشين ، برنامه هاى اوقات فراغت بر اين اساس طبيعى و انسانى طرح ريزى شود، اگر جوانان در ساعات بيكارى تنها به فكر جلب لذايذ حيوانى و كاميابى هاى مادى نباشد، بلكه قسمتى از وقت فراغتشان به ارضاى تمنيات انسانى و لذايذ روحانى اختصاص يابد و با توجه به خدا و خدمت به خلق ، خويشتن را شاد و مسرور سازند، قطعا به زندگى پاك و منزه انسانى دست مى يابند و از درنده خويى و خطرات روزافزون جرايم و جنايات مصون و بركنار خواهند بود.