جوانان از ضمير باطن خود، كه كانون تمنيات فطرى است ، تنها يك ندا را مى شنود و آن نداى درستى و راستى است . نداى پاكى و فضليت است . آن ندايى است كه با سرشت آدميان آميخته شده و به نام الهام الهى و وجدان اخلاقى خوانده مى شود. تمايل طبيعى نوجوانان به فضيلت اخلاقى و انصاف ، به پاكى و پاكدامنى ، به قدرى شديد است كه اگر در محيط خانواده ، از پدر خشمگين مى گردند، لب به اعتراض مى گشايند، پدر و مادر نادرست و ستمگر را به شدت ملامت مى كنند و آنان را مايه ننگ بشريت مى دانند.نوجوانان نه تنها به صفات پسنديده و رفتار پاك خود فكر مى كنند، بلكه ميل درونى و رغبت فطرى آنان ، پاكى و فضليت تمام مردم جهان است .
آرزوى سجاياى انسانى
جوانان از نادرستى و بداخلاقى دگران رنج مى برند و بر انحراف و ناپاكى مردم افسوس مى خورند. آرزو دارند كه سجاياى انسانى و فضايل اخلاقى بر سراسر جهان حاكم باشد و تمام مردم عالم ، به راستى و درستى قدم بردارند.موريس دبس استاد دانشگاه استراسبورگ مى گويد:(در حدود 15 - 17 سالگى ، جوانان به نداى تقدس يا شجاعت به لرزه در مى آيند. آرزومند مى شوند كه جهان را از نو تشكيل دهند، بدى را محو و نابود سازند عدالت مطلق را حكمفرما نمايند.)(396)ارزشهاى ماوراءالطبيعه و مذهبى ، در مجاورت ايده آل هاى اخلاقى ارزش هاى ماوراءالطبيعه جوانان وجود دارد. دانشجويان جوان به دستگاه هايى كه در جست وجوى بيان واقعى ، از حقيقت امور جهان باشد، علاقه وافر دارند.
بلوغ و جهش احساسات مذهبى
اوگوست ، در قانون سه حالت خود، دوران بلوغ را سنين ماوراءالطبيعه ناميده است . غالب اشخاص در مقام مواجهه با مسائل اسرار جهان و كيفيت وجود، يك نوع اضطراب خاص حس مى كنند كه يك راه ديگر وصول به ماوراءالطبيعه است . خيلى مشكل است كه بتوان در فكر جوانان ، با روشنى ، قلمرو ماوراءالطبيعه را از مسائل مذهبى جدا كرد، زيرا همه ارزش هاى روحى در يك جا تقارب پيدا مى كنند.