21. تفاوتى نكند قدر پادشايى را
22. من بدين خوبى و زيبايى نديدم روى را
23. رفتيم اگر ملول شدى از نشست ما
24. وقتى دل سودايى مي رفت به بستان ها
25. اگر تو برفكنى در ميان شهر نقاب
26. ما را همه شب نمي برد خواب
27. ماه رويا روى خوب از من متاب
28. سرمست درآمد از خرابات
29. متناسبند و موزون حركات دلفريبت
30. هر كه خصم اندر او كمند انداخت
31. چه فتنه بود كه حسن تو در جهان انداخت
32. معلمت همه شوخى و دلبرى آموخت
33. كهن شود همه كس را به روزگار ارادت
34. دل هر كه صيد كردى نكشد سر از كمندت
35. دوست دارم كه بپوشى رخ همچون قمرت
36. بنده وار آمدم به زنهارت
37. مپندار از لب شيرين عبارت
38. چه دل ها بردى اى ساقى به ساق فتنه انگيزت
39. بى تو حرامست به خلوت نشست
40. چنان به موى تو آشفته ام به بوى تو مست